داداش کوچولو
داداش کوچولو

داداش کوچولو

امتحان

سلام

این ترم دس روان شناسی اجتماعی داشتم. از اولین جلسه سر کلاس حاضر شدم و بدون غیبت تا آخر ترم ادامه دادم. یه تحقیق که درر مورد کودکان خیابانی بود هم نوشتم . اونم با چه مشقتی باید به اداررات بهزیستی سر می زدم و به خود کودکان سر می زدم و اشون عکس میگرفتم. خلاصه با هر بدبختی که بود تحقیق رو تحویل استاد دادم به انتظار نمره میان ترم. کتابی که باید برای این واحد میخوندیم بهمون معرفی کردن. دو کتاب بود که از یکی چهار فصل ( ۲۰۰ صفحه ) و از یکی چهار فصل ( ۸۰ صفحه ) که من کتاب ۸۰ صفحه ای رو گیر نیاوردم اصلا تو بندرعباس نبود. 

اما بعد:

امروز دور از جون همتون رفتم سر جلسه ی امتحان ۴۰ سوال تستی که از تهران اومده بود . باور نمیکنید حتی یک سوال از کتاب ۲۰۰ صفحه ای نیومده بود و از چهار فصل کتاب ۸۰ صفحه ای هم تعداد خیلی کمی سوال اومده بود و حدود ۳۰ سوال از بقیه قسمت های حذف شده اومده بود.     

 میدونید چرا؟ چون کتاب رو به ما اشتباهی معرفی کردن و کتاب ۲۰۰ صفحه ای اصلا مربوط به ما نبوود . آخرش هم گفتند که خودتون اشتباه کردید و یه کاغذ از تو بایگانی بیرون آوردن و بهمون نشون دادان و گفتن این کتاب دکتر کریمی رو باید میخوندید. در صورتی که تو برد یه کتاب دیگه ای معرفی شده بود به ما می گفتن که چرا دقت نکردید.

همه ی زحمات اینجانب به باد رفت حالا هی بیاید گی بدید که چرا درس نمیخونی . اینم نتیجه ی درس خوندن ما.

یه کم بهم دلداری بدید.

در پناه حق.

برادرم آقا معلم

سلام.

دیشب تلفنی خبردار شدم که تو هفته نامه خانواده همشهری گزارشی چهار صفحه ای از برادرم آقا معلم چاپ شده نمیدونید چقدر ذوق زده شدم. تا دیر نشده برید بخرید و بخونید.

آدرس وبلاگش هم تو لینکها هست.

برادر م آقا معلم با پسر کوچلوش

غدیر

سلام

تو وبلگ پزواک که تو لینک روزانه هم هست یه مطلبی در مورد غدیر نوشته بود و من جوابی براش نوشتم شاید براتون جالب باشه

مطلب پزواک:

غدیر چه بود و چگونه پیش آمد؟

غدیر بر حسب امر خداوند متعال و از آیه تبلیغ آغاز شد:
یـا ایـها الرسول بلغ ماانزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته واللّه یعصمک من الناس
ان اللّه لایهدى القوم الکافرین (مائده / 67)
اى پـیـامـبـر! آنـچـه از طـرف پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان و اگر این پیام رانـرسـانـى , رسـالـت او را انـجـام نداده اى . خداوند تو را (از توطئه هاى منافقان و مردم فریبکار) نگاه مى دارد. همانا خداوند کافران را هدایت نمى کند.
در ایـن آیه تنها روى سخن به پیامبر است که آنچه را از سوى پروردگار بر او نازل شده است حتما بـه مـردم بـرسـانـد و از خـطـرها نیندیشد و دل قوى دارد که خداوند او را از مردم بدخواه حفظ مى فرماید.
در این آیه به پیامبر تاکید مى کند که اگر این پیام را به مردم نرساندى , چنان است که رسالت خدا را تـبـلیغ نکرده اى .
البته که این امر, مانند اوامر دیگر الهى , از سوى پیامبر هرگز به غفلت سپرده نمى شد پس این تاکید براى اهمیت موضوع است .
و نیز مى فرماید: آنان که دشمنى و لجاج ورزند و این پیام الهى را نپذیرند کافرند و مشمول هدایت پروردگار نخواهند بود.
این موضوع مهمى که این همه در آن تاکید شده است چه بوده ؟
تعیین جانشینى على (ع ) و خلافت و وصایت و امامت آن حضرت .
درباره این که این آیه شریفه درباره جانشینى على (ع ) و وصایت و ولایت آن حضرت است ,احادیث زیـادى نـقـل شـده است که آن را به حد تواتر مى رساند, با وجود این بسیارى از مورخان وابسته و مـحـدثـان اهـل سـنـت بـا وجـود روایات متعدد درباره واقعه غدیر - که خود هم آن را درکتب و مـجموعه هاى روایى و حدیثى خود نقل کرده اند - درباره شان نزول آیه و این که آیه درباره وجود مـقدس على (ع ) است به وادى لجاج و عناد درافتاده آن را کم رنگ و بى اهمیت جلوه داده اند, و از آن بـا نیرنگ و پرده پوشى یک حقیقت مسلم , غافل وار گذشته اند.
اما آفتاب ,براى همیشه , زیر ابر نمى ماند پـیداست که عناد و لجاج و حب جاه و مال و تعصب جاهلانه کارها مى کند که سرانجامش دوزخ ‌و عذاب ابدى است .
امـر خـدا را - بـا ایـن قـرایـن و شـواهـد واضـح - نـمـى تـوان کـتمان کرد و از منطق خردپسند نـمى توان سرپیچى نمود, مگر آن که کفر و عنادى در کار باشد که تکلیف آنان در همین آیه شریفه روشن شده است .

جوابیه:

با سلام من قبلا وبلاگ شما رو دیدم و اونو تو لینک روزانه وبلاگم گذاشتم . اما در مورد مطلب غدیر :
ما اهل سنت اتفاق داریم که چنین حادثه ای رخ داده و پیامبر (ص) دست حضرت علی ( رضی الله عنه ) را بلند نمود و جمله مشهور ( من کنت مولاه . . . ) را فرمودند. اما حادثه از چه قرار بوده: پیامبر (ص) به حضرت علی دستور دادند که به مومنین ابلاغ کند که غنائم جنگ را به مدینه بیاورند و در آنجا تقسیم نکنند در این بین بعضی که تازه سلمان شده بودند کمی نارات شدند و به همین دلیل پیامبر ( ص) فرمود هر کس که من دوست اویم پس علی هم دوست اوست چون علی از جانب من مامور به این کار شده و ناراحت شدن از او مساوی با ناراحت شدن از پیامب است و با این حرف پیامبر ناراحتی ها از بین رفت و سوال اینجاست: اگر منظور پیامبر جانشینی بود چرا حتی یک نفر در تاریخ نداریم که در زمان خلافت ضرت ابوبکر و عمر و عثمان این حرف ها را بزند و بگوید که خلافت حق علی است؟ چرا حضرت علی خود چیزی نگفت.
حال اگر بگوییم که این حرف پیامبر به معنی خلافت بوده پس هر کس که با این حرف مخالفت کند کافر محسوب می شود. یعنی اینکه تمام اصحاب پیامبر بلافاصله بعد از او کافر شدند چون با حرف پیامبر مخالفت کردند و به اتفاق مسلمین مخالفت با نص صریح مساوی است با کفر
چرا حضرت علی خودش بیعت کرد؟ چرا حضرت علی دخترش را که ام کلثوم نام داشت به عقد حضرت عمر در آورد چرا اسم فرزندانش را ابوبکر و عثمان و عمر گذاشت که ابوبکر و عثمان بن علی در کربلا همراه برادرشان حضرت حسین شهید شدند؟
اینها همه دلیلی است که اختلافی بین آنها نبوده. اگر ما بگوییم همه کافر شدند پیامبر نیز زیر سوال می رود که چرا نتوانست شاگردانی را تربت کند که ادامه دهنده ی راهش باشند و از چندین هزار نفر فقط تعداد معدودی مسلمان باقی ماندند؟
قرآن هم زیر سوال میرود چون حضرت عثمان که به نظر شیعه کافر بوده آن را جمع آوری نموده.
چرا در قرآن این همه آیه در مدح اصحاب داریم؟
(وَالَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ) (لأنفال:74)

( و آنها ئیکه ایمان آوردند و هجرت کردند و جهاد در راه خدا نمودند و کسانیکه آنها را پناه دادند و یاری نمودند آنها حقا که مؤمنند و برای آنها آمرزش و روزی نیک است . )

و بعضی ها می گویند حقا که کافرند . حرف کی را باور کنیم حرف قرآن را ؟

باحرف کسی که میگوید ایمان به قران دارد ولی برخلاف قران حرف می زند ؟.
 این آیه در مورد کسانیست که پس از شکست در جنگ احد سستی نکردند و بدنبال کافران رفتند و بتعقیب آنان پرداختند تا کفار پراگنده و فراری شدند .

(الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ) (آل عمران: 172-174)

(آن کسانیکه پس از رسیدن زخم و آزار، حکم خدا و پیامبرش را قبول کردند برای نیکوکاران وتقوی پیشه کنندگان آن جماعت پاداشی بس بزرگ است .

برای آنهائی که وقتی مردم برایشان گفتند که کافران برضد شما لشکر ها گرد آورده اند پس بترسید و بر حذر باشید اما آنها ایمانشان فزونی گرفت و جواب دادند . خدا ما را کافی است . و نیکو کارگزار و وکیلی است . پس برگشتند با نعمتی از خدا و فضلی از او که بواسطه آن نرسد به آنها هیچ بدی و سختی و جویای خشنودی خدا شدند و خدا دارای فضل بزرگ است .) خداوند میفرماید .

(... لم یمسسهم سوء... ) بدی آنها را لمس نکرد .

خیلی از این افراد در انتخاب خلیفه پس از وفات رسول الله (صلی الله علیه وآله و سلم ) شرکت داشتند چطور شیعه بعد از آنکه خداوند(جل و علا ) ضمانت کرده که (لم یمسهم سوء) گواهی میدهد که این مردم به بزرگترین بدی متصور یعنی نافرمانی و مخفی کردن دستور خدا چنگ آویختند .

بروید تاریخ را بخوانید و ببینید که چه کسانی بودند.
برادر خواهش میکنم که نا آگاهانه قضاوت نکنید و اول قول دو طرف را ببینید و بعد قضاوت کنید.
                                                                                                                      برادر سنی تو

 

نمیدونم نظر رو تایید میکنه یا نه

شما نظراتتون رو بگین.

موفق باشید.

تبریکات

سلام خدمت دوستان

به علت کمبود وقت اینجوری نوشتم منو ببخشید چون فصل امتحاناته:

روز جهانی کودک را بعدا بعد ( مخالف پیشاپیش ) به همه ی کودکان دنیا تبریک میگم و از خدا می خوام که  اونا رو همونطوری که پاک خلقت کرده پاک نگه داره.

این روز رو به اون کودکانی تبریک میگم که هر روز می بینمشون به اون کودکی که وسیله ی گدایی قرار گرفته و قرص خواب بهش خورانده شده و بی حال در وسط پیاده رو افتاده.

به آن کودکی که روی زمین می خزه و یه کاسه تو دستش گرفته و زیر پای عابران پیاده لگد کوب می شه به این امید که کسی دلش براش بسوزه.

به اون بچه ای که امروز دیدم ؛ دیدم که کنار بساط دست فروشیش با یکی که خیلی بزرگتر از خودش بود درگیر شده و اون گلوش رو گرفته بود و آنقدر فشار داده بود که رنگش سیاه شده بود و دست و پا می زد  و تا رفتم و خودم رو رساندم یکی به دادش رسید.

راستی تا کی باید این وضع ادامه داشته باشه؟؟؟!!!!

 

و عید قربان را پیشاپیش به شما دوستان عزیز تبریک میگم.

البته روزه ی جمعه یعنی روزه ی روز عرفه یادتون نره چون گناهان صغیره ی سال قبل و سالی که در آن هستیم بخشیده می شود . ان شاء الله

از شما می خواهم ما را از دعای خیرتان محرون نکنید.

برم درسامو بخونم   

             چقدر درسخونم من !!

خدا حافظ تا بعد از امتحانات.

 

سلام دوستان

مدتیه که حسابی مشغولم و کمتر میتونم بیام و مطلب بنویسم. امروز بعد از دو هفته اومدم و دیدم که حسابی منو شرمنده کردید با نظرات قشنگتون بازم از این کارا بکنید.

باید بگم که دوباره فصل امتحانات شروع شده و این ترم با ۲۰ واحد در انتظارمه . به همین دلیل نمی تونم مدتی بیام ولی از شما می خوام منو فراموش نکنید یه سر به ما بزنید. یه وقت دیدی یه چیزی نوشتم.

از خدا می خوام که فصل امتحانات برای همه به خیر و خوبی سپری بشه و از هفت خوان امتحانات به سلامت بیرون بیایید.

التماس دعا.

بارون

باز باران با ترانه        با گهرهای فراوان         می خورد بر بام خانه

سلام

امروز بندرعباس تبدیل شده به بندر سیبری و هوا خیلی سرد شده بارون خیلی خوبی اومده و هنوزم داره میاد . کاش یه دوربین دیجیتال داشتم براتون عکس میگرفتم و میذاشتم تو وبلاگ اما: . . . دیجیتالم کجا بود؟ ! !

باید خدا رو شکر کنیم که با این همه گناهی که مرتکب میشیم بازم رحمتش رو برامون می فرسته . خدایا تو را سپاس ما بدی میکنیم و تو به ما خوبی میکنی.

موفق باشید و روز بارونی خوبی داشته باشید.  

اینم یه چند تا عکس از شهر قشنگمون رویدر: ( داداشم که دوربین داره اگه خودم ندارم )

رویدر در زیر بارش باران

تا نیمه در ابر

قطره قطره رحمت خدا

 

یکی بود یکی نبود

سلام

یه شب که تا صبح بیدار بودم نزدیکای صبح یه قلم و کاغذ برداشتم و یه چیزایی نوشتم ممکنه براتون جالب باشه:

یکی بود یکی نبود. یکی بود ولی دیگه نیست . یکی هست ولی فردا ممکنه نباشه یکی قراره بیاد ولی اونم میره. فقط یه نفر هست که بوده و هست و هیچ وقت نمیره و اونم کسیه که اگه نبود ما هم نبودیم و حالا که بوده ما هستیم.

یه روز اونی که همیشه بود به اونی که نبود گفت باش و اونی که نبود از نبود تبدیل به بود شد. اونی که بود به اونی که نبود گفت همونجوری که من گفتم باش ولی اونی که نبود یادش نبود قبلا نبود و یادش رفت که اونی که بود اونو بود کرده به همین خاطر همونجوری که اونی که بود گفته بود باش نبود. و اونی که بود اونی که قبلا نبود رو نابود کرد و دیگه اون  نبود. ولی بعدا اونی که بود اونی که نبود رو بود میکنه و بهش میگه چرا همونجوری که من گفتم باش نبودی؟

حالا ما هستیم اونم هست و به ما گفته که چه طور باشیم. اگه ما همونجوری که اون گفته نباشیم مثل همونی میشیم که دیگه نیست و اگه همونطوری که اون گفته باشیم بعد از اینکه یه مدت نبودیم به ما میگه باش و ما هم میایم و ما رو میبره همون جایی که اونایی توش هستن که همونطوری که گفته بود باشن شدند .

 

سوال ؟

چرا؟

به چه دلیل؟ چه توجیهی دارند؟

الان توضیح می دم: هر وقت پا به خیابون می ذارم آدمای زیادی رو می بینم اما یه گروه هستن که منو خیلی خیلی ناراحت می کنن. نمی خوام بگم دخترای جوونی که فلان تیپ و مدل میزنن ...... یا پسرایی که خودشون رو به شکل دختر در میارن ....... یا از این قبیل موارد........ نه ..... میخوام در مورد کودکان بگم. در مورد کودکانی که هنوز هیچی از این مدل ها نمی دونن و هر چی پدر و مادرشون بخوان انجام میدن. هر روزه شاهد صحنه های ( به نظر من ) دلخراشی هستم. میبینم که مثلا یه دختر کوچولو با یک شرت کوچک و بسیار تنگ و بدنی نیمه عریان با پدر و مادرش تو خیابون میره و دقت کردم که هر کی از کنارشون رد میشه به بچه شون خیره میشه در بعضی موارد دخترای هشت یا نه ساله هم دیده میشه که با این وضعیت به خیابون میان یا حتی پسر . آخه این پدر و مادر با چه منطقی بچشون که به میل اونا به این شکل در اومده رو با این وضع به نمایش میذارن ؟!!! میخوان چی رو برسونن؟!!! میخوان بگن که آی مردم ببنید ( البته معذرت میخوام ) بیایید ببینید که بچه ی من چقدر ...... .؟ و ببینید ..... بچم چقدر نقطه چینه؟ آیا واقعا اینو میخوان که هر کس و ناکسی به بچشون طمع کنه و به اندامش نگاه کنه؟

شاید بگن که بچمون کوچیکه و هنوز حجاب براش واجب نیست یا بگن که بچم پسره و ...... ولی آخه شاید حجاب واجب نباشه ولی آیا گفتن لباس هم واجب نیست؟

شاید بگن بچمون که لباس تنشه اما آیا میدونی لباس یعنی چه ؟ اگه نمی دونی بدون لباس یعنی پوشاننده. آیا اینا پوشیده اند یا همه ی بدنشون معلومه؟

. . . . . . واقعا من یکی که توش موندم . آخه بچه ی پاک و بی گناه و طفل معصوم باید از همون کوچکی عادت بکنه به چنین وضعیت ؟ !!!

بازم حرف دارم اما یه روز دیگه میام ادامه میدم اگه بیشتر بنویسم خسته کننده میشه.

فقط با نظراتتون منو از این گیجی در بیارین.

ببینید چقدر مرتبه 

موفق و پیروز باشید.

تروریست های کوچک

می خواهم در مورد تروریست ها بنویسم تروریست هایی که هنوز بلد نیستند به درستی این کلمه را بنویسند و یا بخوانند تروریست هایی که شاید هنوز سن شان به  سن مدرسه رفتن نرسیده تروریست هایی که چهار یا پنج سال بیشتر ندارند . آنهایی که تروریست نام گرفتند چون مسلمانند ! آنهایی که تروریست نام گرفتند چون فلسطینی هستند. و تروریست هایی که هنوز شاید روح در بدنشان دمیده نشده . و در آخر تروریست هایی که تمام جرمشان این است که از سرزمین خود دفاع می کنند. یکی از مجاهدین عصر حاضر مثال جالبی می زند. او می گوید مثال مسلمانان در زیر این نام ( تروریست ) مانند گوسفند تازه متولد شده ایست که گرگ درنده به او حمله می کند و به او می گوید تو تروریست هستی و من باید تو را تکه پاره کنم او در جواب می گوید من که تازه بدنیا آمده ام و هنوز سنی از من نگذشته و گرگ در جوابش می گوید پس حتما مادرت تروریست است می ترسم تو هم تروریست بشوی و به او حمله می کند و او را تکه پاره می کند. وقتی مادر گوسفند می آید می بیند که بچه اش دارد تکه پاره می شود یک شاخ به گرگ می زند و گرگ به حیواناتی که در اطرافش هستند و فقط به این صحنه نگاه می کنند و چیزی نمی گویند ( مثال جامعه ی جهانی و شاید خود ما ) می گوید ببینید من گفتم اینها تروریست هستند دیدید چطور مادرش به من شاخ زد ؟ ! حال باید او نیز از بین برود.

وضعیت کنونی مسلمانان نیز چنین شده . در عراق؛ فلسطین؛ چچن؛ افغانستان؛ و . . . روزانه شاهد کشتار وحشیانه ی مسلمانان بدون هیچ جرم و بهانه ای هستیم. دیروز در فلسطین ۲۰ کشته و ۶۰ زخمی داشتیم . کشتار مسلمانان از کشتن همه ی موجودات روی زمین بی اهمیت تر شده. ولی وقتی دو خبرنگار که مسلمان نیستند کشته می شوند ( البته این را هم محکوم می کنیم ) تا چند ماه در تمام رسانه های دنیا عکس و اسمشان پخش می شود و سر تیتر صفحه ی حوادث قرار می گیرند.

دیروز در خبرها دیدم که دندان‌پزشکان ماهر دندان یک ببر را جراحی کردند و قبلا هم منقار یک لک لک را ترمیم کرده بودند. این کارها کار های مفیدی هستند ولی همان کسانی که به حیوان این همه احترام قائلند و آذارشان به یک مورچه نمی رسد کودکان و پیرمردان و جوانان و زنان مسلمان را مثل آب خوردن می کشند چون اهمیت آنها از مورچه کمتر است و حق ندارند زنده بمانند چون به قول خودشان تروریست هستند.

تروریست: بهانه ی خوبی است برای کشتن ولی آیا این کلمه کار آنها را توجیه خواهد کرد . آیا می توان به بهانه ی این کلمه کودک هفت ساله ای که دارد به مدرسه می رود و حتی سنگ در دست ندارد و کاملا بی دفاع است با پیشرفته ترین سلاح های جنگی هدف قرار داد و وقتی بر زمین افتاد  یک خشاب را در بدنش خالی کرد تا اطمینان حاصل شود که دیگر بلند نمی شود و دیگر به مدرسه نمی رود و مطمئن شد که دیگر به روی پدر و مادرش لبخند نمی زند و به آنها انگیزه ی زندگی نمی دهد !!!!؟

آخر با چه زبانی باید گفت ؟!!! به خدا قسم این کودکان و این انسانها جان دارند؛حق دارند زندگی کنند؛ حق دارند کسی را که به زور وارد خانه شان شده و عزیزانش را می کشد و خانه اش را خراب می کند با او بجنگند و از خود دفاع کنند.

ای کاش می شد بروم و کاری کنم چرا جامعه ی جهانی ساکت است؟!! چرا کسی چیزی نمی گوید؟!! چرا؟ 

از شما دوستان عزیز می خواهم که برایشان دعا کنید و این حد اقل کاری است که می توان برایشان انجام داد.

در پایان یک لینک به شما میدم البته اگه طاقت دارید برید ببینید چون هر کسی طاقت دیدن این عکسها رو نداره عکس ها رو تو وبلاگ نذاشتم.

http://www.palestinianforum.net/forum/showthread.php?t=90536

موفق باشید.

اینم یه چند تا عکس که میشه تحمل کرد:

کشتار دسته جمعی

 

تروریست !!