با سلام خدمت دوستای عزیزم
باید ببخشید که دیر به دیر آپ می کنم
مشکلاتی وجود داره که نمی رسم بیام و در کل حسابی مشغولم اما سعی میکنم هر چند وقت یه بار بیام شما هم منو تنها نذارید .
التماس دعا.
سلام دوستان همیشگی من
رمضون با اون همه معنویاتش تموم شد اما زندگی همچنان ادامه داره . شاید فکر کنیم که حالا که رمضون تموم شده دیگه لازم نیست این همه با تقوا باشیم دیگه لازم نیست هر پنج وقت نماز سر وقت بخونیم و . . . اما اگه واقعا اینجوری باشیم شدیم بنده ی رمضان . اما نه ما بنده ی رمضان نیستیم بلکه ما بنده ی خداییم و خدا همیشه هست و صدای ما رو میشنوه و منتظر ماست تا بیاییم و . . . ( اگه بنویسم خیلی تکراری میشه به پست های قبلی مراجعه شود ).
برام دعا کنین چون از فردا روزهای کار و تلاش و درس و امرار معاش و . . . شروع میشه و باید رفت و آستین ها را بالا زد .
توکل میکنم به خدا و تنها به او امیدوارم و میدونم که منو تنها نمیذاره همینطور که تا حالا تنهام نذاشته البته بعضی موقع یه گوشمالی آدم رو بیدار میکنه و اونو نباید به حساب تنها گذاشتن گذاشت خلاصه من که از هر ه نا امید بشم از خدا نا امید نمیشم.
( فاذا عزمت فتوکل علی الله ) هرگا تصمیم گرفتی و عزمت رو جزم کردی توکل بر خدا کن.
برای همتون آرزوی پیروزی میکنم.
لَیسَ العیدُ لِمَن لَبِسَ الجَدید انَّما العیدُ لِمَنْ خافَ الوَعید
( عید برای کسی نیست که لباس جدید بپوشد بلکه عید برای کسی است که از انذار خدا بترسد )
رمضان شروع نشده داره تموم میشه و فرصتها همینجوری داره از دست میره نمیدونم تا رمضون دیگه زنده باشیم که ازش استفاده کنیم یا نه البته نباید تقوا و خدا پرستی ما مختص رمضان باشه، نه، این یه فرصته که ما یه کم شارژ بشیم و بتونیم طول سال بهتر خدامون رو عبادت کنیم.
رمضان از سه دهه تشکیل شده اولش رحمته یعنی اینکه باید رحمت خدا شامل حالمون بشه تا بتونیم روزه بگیریم و نماز بخونیم اگه روزه میگیری و نماز میخونی بدون که این توفیق خداست که نصیبت شده و خدا به هر کسی که لیاقت داشته باشه این توفیقات رو میده پس بدون که آدم لایقی هستی . اگه تا بحال به فکر نماز و روزه نیفتادی بازم فرصت داری هنوز دیر نشده و میتونی برگردی به سوی خدا و لیاقتت رو ثابت کنی.
بعد از اینکه رحمت خدا شامل حال ما شد و تونستیم که نماز و روزه رو بجا بیاریم زمینه فراهم شده برای مغفرت خدا و به همین دلیل دههی دوم دهه ی مغفرت نام داره. یعنی اینکه بعد از این عبادات خدا گناهان ما رو میبخشه البته بعد از اینکه توبه کردیم.
بعد از اینکه گناهامون بخشیده شد وارد مرحله ی سوم میشیم منظورم دهه ی سومه که تازه واردش شدیم و اونم رهایی از آتش جهنمه یعنی اینکه وقتی خدا گناهمون رو بخشید ما رو از جهنم نجات میده و اسممون رو تو ردیف بهشتیان مینویسه . تو یکی از این شبای دهه ی آخر شبی وجود داره که وسعتش به اندازه ی یک عمر زندگی و یک عمر عبادته شبی که خدا اون رو لیله القدر نامیده و پیامبر خدا گفته تو یکی از این ده شب آخره که اگه کسی اون شب بیدار باشه و عبادت کنه و ان شب رو دریابه انگار ۱۰۰۰ ماه عبادت کرده . ( لیلة القدر خیر من الف شهر )
ببین چقدر رحمت داره! ما رو دعوت میکنه، میگه بیا به سوی من بیا منو عبادت کن بیا درد دلت رو بگو بگو که چقدر پشیمونی بگو که چقدر منو از دیگران بیشتر قبول داری بیا و فقط از من بخواه که فقط منم که تو رو میفهمم منم که هر وقت صدام کنی بدون وقت قبلی جوابت رو میدم منم که به هر زبونی دلت بخواد میتونی باهام حرف بزنی حتی اگه نتونی خوب حرفاتو بزنی بازم من میفهمم که چی میخوای بگی ( نحن اعلم بما فی نفوسکم ان تکونوا صالحین فانه کان للاوابین غفورا) یعنی : ما داناتر نسبت به درون شما هستیم اگر انسانهای صالحی باشید پس همانا او بخشنده ی اوابین است . اوابین به کسایی گفته میشه که هر وقت گناه میکنن باز توبه می کنند و از رحمت خدا نا امید نمیشن بعد از اینکه ما رو دعوت کرد خونش و ما رو قبول کرد بعدش میاد و همممممه ی اشتباهای ما رو میبخشه و آخرش کلی اجر و پاداش که هدیه های خدا هستن به ما میده و کلی درجه ی ما رو بالا میبره و ما رو از آتش جهنم نجات میده و میبره تو بهشت. آخ که نمیدونین چقدر لذت داره وقتی روز قیامت با خدا روبرو میشیم و کوله بارمون پره از کارای خوب و خدا هم به کسی نمیگه که ما چقدر آدمای بدی بودیم و چه گناهایی مرتکب شدیم و خدا بعد از اینکه توبه کردیم گناهامون رو بخشیده و پاک پاک ما رو میفرسته به بهشت و میگه ( اُدخلوها بسلام ءامنین ) یعنی وارد بهشت بشین در امنیت و سلامت کامل . واقعا اگه ما نتونیم از این ماه برای توبه کردن و بخشیده شدن گناهامون استفاده کنیم پس کی میخوایم به سوی خدا بر بگردیم ؟ ! ! پس تا دیر نشده باید به فکر باشیم . هنوز دیر نشده و فرصت باقیه باید قدرش رو بدونیم و استفاده کنیم.
خدایا تو را شکر میکنیم از این همه نعمت.
سلام:
یکی از دعاهایی که خیلی فضیلت داره تو این ماه این دعاست:
( اللهم انّک عَفُوّ غفورٌ رحیمٌ تُحِبُّ العفوَ فاعْفُ عَنّا )
بار خدایا : یقینا تو گذشت کننده و بخشنده و مهربانی و گذشت را دوست داری پس ما را ببخش . آمین
رماضان .........
بازم اومد با یه کوله بار از خیر و برکت با دنیایی از رحمت. خدا تو این روزا دست رحمتش رو باز کرده و منتظر ماست که بیایم و از دریای رحمتش استفاده کنیم . منتظر ماست تا کوله بار گناهمون رو به زمین بزنیم . منتظر دل های خسته ی ماست تا درد دل کنیم و بهش بگیم که ای خدا؛ ای خدای مهربون خسته شدم از بس که گناه کردم؛ خسته شدم از بس حرفات رو نادیده گرفتم ؛ تو گفتی ظلم نکن ولی من گوش نکردم ؛ گفتی مال حرام نخور و من خوردم ؛ گفتی خوب باش اما نشدم . گفتی بد نباش اما شدم ؛ گفتی . . . . خسته و پشیمونم منو ببخش کمکم کن تا از این سنگینی گناه نجات پیدا کنم کمکم کن تا باز بیام به سوی تو. بله خدا منتظر ماست . رحمتش خیلی بیشتر از اونیه که فکرش رو بکنی. خدا تو قرآنش به ما یه چیزی گفته که منو خیلی امیدوار میکنه ؛ اون گفته ( قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنتوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم ) - زمر - ای پیامبر از طرف من بگو ای بندگان من که در گناه کردن زیاده روی کرده اید از رحمت خدا نا امید نشوید بدرستی که خداوند همه ی گناهان شما رو میبخشه همانا او بسیار بخشنده و مهربان است. ببین چقدر مهربونه گفته بیا و توبه کن مهم نیست که چقدر گناه کردی فقط بیا و بگو پشیمونم بگو دیگه این کارا رو نمیکنم و اگه این کارا رو بکنی من همه ی گناهات رو میبخشم .
وای . . . . . چقدر رحمت . . . . !!!! پس به نظر من دیگه جایی برای تردید نمونده باید تا فرصت هست برگردیم و به خدا حرف دلمون رو بزنیم و بگیم که چقدر پشیمونیم . بگیم خدایا دیگه توبه کردم منو ببخش و تصمیم بگیریم دیگه گناه نکنیم و سعی خودمون رو بکنیم که دیگه گناه نکنیم.
من که رفتم تا دیر نشده . . . . . . . . . .. .
خدا نگهدار . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
قابل توجه دوستان عزیز:
این مطلب ادامهی مطلب قبلیه پس اول حتما مطلب قبلی رو بخونید بعد این مطلب رو ادامه بدید.
صدایی شنیدم و به طرف صدا رفتم دیدم مردم جمع شده اند و مردی میکرفن بدست نشسته و کودکی در کنار او . ادعا میکرد که پسرش است اما از چهرهی پسرک پیداست که پسر این مرد نیست چون کوچک ترین شباهتی به او ندارد. مرد با صدای بلند داد میزند که این پسر کمر بستهی ابوالفضل ( علیه السلام ) است. همه داشتند نگاه میکردند. مرد کودک را روی شکم خواباند و دست او را به طرف جلو درست نزدیک چرخ ماشین قرار داد و ادعا میکرد که هیچ اتفاقی برای او نمی افتد راننده ماشین را روشن کرد و به آرامی حرکت کرد و ماشین از روی دست پسرک رد شد و صدای فریاد و گریه ی پسرک تمام وجودم را به لرزه انداخت. بعدها فهمیدم که این مرد کودک را به اجاره گرفته بود و در مقابل مقداری پول به خانواده اش پرداخت میکرد.
حال میخواهم به این کودکان خوب نگاه کنید، به چهرهی درد کشیدهی این کودک به آن کودک آدامس فروش، به دخترک گل فروش و به همه ی کودکانی که از سر صبح تا دل شب در این آشفته بازار و در میان این بی مهری ها دارند بهترین دوران زندگی یعنی کودکی خود را از دست میدهند . به نظر شما آیا این کودکان زندگی میکنند؟ !! کودکی که نه حق دارد درس بخواند، نه میتواند بازی کند، نه کسی را دارد که به او محبت کند و اگر هم کسی دستی بر سرش بکشد از روی ترحم است. کودکی که انگار زاده شده تا فقط بی مهری ببیند، کتک بخورد، مورد سوء استفاده های مختلف قرار بگیرد، گریه کند و همهی اینها به خاطر اینکه لقمه نانی بدست آورد و آن لقمه نان که بدست آورده ممکن است به او برسد و ممکن است کسی آن را نیز از دستش بگیرد . به راستی آیا واقعا این کودکان زندگی میکنند؟ نه . . . . نه . . . . به نظر من این کودکان فقط زنده هستند و زندگی ندارند . آنها از صبح تا شب برای زنده ماندن تلاش میکنند. بین زنده ماندن و زندگی کردن زمین تا آسمان فرق است. زندگی کردن یعنی اینکه انسان در کنار کار و تلاشی که برای زنده ماندن میکند فرصتی برای استراحت، تفریح، خنده کردن، با هم بودن و . . . داشته باشد. در واقع انسانها کار میکنند تا زندگی کنند اما این کودکان کار میکنند تا زنده بمانند.
همین طور که داشتم به این کودکان نگاه میکردم از یکی پرسیدم چرا کسی به فکر این کودکان نیست مگر کسی رنج آنها را نمیبیند؟!! مگر کسی دل ندارد؟!! به من گفت: مردم بیکار نیستند که به فکر این کودکان باشند آنها خود برای زندگی کردن و زنده ماندن دارند تلاش میکنند و وقتی برای دل سوزاندن برای کسی غیر از خودشان ندارند. . . . جوابی نداشتم به او بدهم زیرا او شاید حق داشت با وضعیتی که در شهر ما حاکم است کسی نمیتواند به فکر کسی باشد . اما باز هم فکر کردم بیشتر و بیشتر فکر کردم. میخواستم به این مردم حق بدهم اما به خود گفتم آیا نمیتوانند وقتی با این کودکان روبرو میشوند به آنها سلام کنند؟ لبخندی بزنند؟ آنها را به عنوان انسان قبول داشته باشند، قبول داشته باشند که آنها دل دارند پاک هستند ، حق دارند زندگی کنند و این حق را به آنها بدهند ؟ یا حد اقل از کودکی و سادگی آنها سوء استفاده نکنند؟ به آنها خیانت نکنند، آنها را از حق خود محروم نکنند و . . .
البته نمیخواهم همهی مردم را متهم کنم اما در بین ما افرادی هستند که حد اقل احترام و ارزشی برای کسی غیر از خود قائل نیستند . و من روی صحبتم با آنهاست.
چرا. . . ؟ چرا آنها را نباید ببینیم؟ چون شاید همشهری ما نیستند ؟ چون از طبقهی پایین اجتماع هستند؟ گناه آنها چیست؟
به راستی مسئول کیست؟ چه کسی باعث شده که شهر ما اینقدر بی رحم باشد؟ و پدر خانواده هر قدر تلاش کند نتواند حتی برای زنده ماندن امرار معاش کند و مجبور شود جگرگوشهی خود و فرزند خود را به این جهنم وارد کند جهنمی به نام بازار کار . راستی اگر ما بجای آنها بودیم چکار میکردیم؟ اگر میدیدی که فرزند عزیزت مجبور است از صبح تا شب به دور از هر گونه امنیتی کار کند و تو هیچ کاری نتوانی بکنی، کتک بخورد و تو خبر دار نشوی، گریه کند و تو نباشی که پناه اشکهایش باشی، بترسد و تو نباشی که در آغوشش بگیری، و اگر کسی او را بدزدد دیگر امیدوار به بازگشتش نباشی ؟، چکار میکردی؟ البته باید عذر مرا بپذیرید که اینقدر دردناک و بیپرده مینویسم اما اینها واقعیتهای روزگار ماست . امروزه قاچاق کودکان در جهان مقام سوم را دارد. بله اینها واقعیتهایی است که از آن غافلیم . فکر نکنیم که اگر در خانهی خود نشسته ایم و زندگی میکنیم همه اینطور راحت هستند. باید عمیق تر به اطراف خود نگاه کنیم شاید در همسایگی تو کسی باشد که امشب بچه اش با شکم گرسنه خوابیده باشد و شاید مقدار غذایی که در سطل زباله ریختی مشکلش را حل میکرد . شاید اگر به او سر میزدی و مشکلاتش را میدیدی میتوانستی برایش کاری بکنی، الآن هم دیر نشده از جایت برخیز و برو در یک گوشه بنشین و خوب به این مسائل فکر کن و فکر کن که چکار باید کرد . از فردا وقتی آنها ( کودکان ) را دیدی مثل هر روز به آنها نگاه مکن آنها را همانطور که هستند نگاه کن به ظاهرشان کاری نداشته باش بلکه دل پاکشان را ببین که چقدر در معرض خطر قرار دارد. تا آلوده نشده باید برایشان کاری کرد.
اگر کسی فکری نکند نباید فردا به آنها بگوییم چرا دزد شدی، چرا قاتل شدی، چرا معتاد شدی، و چرا . . . ؟
باید کاری کرد تا آنها هم زندگی کنند. همانند همهی کسانی که زندگی میکنند.
21/6/1385
داداش کوچولو
باعرض سلام خدمت دوستان:
باید از شما دوستان عذر خواهی کنم . من ادامه مطلب قبل رو تو وبلاگم گذاشتم اما به کلی به هم ریخت و همون لحظه کارت اینترنتم تموم شد . در حال حاضر تو مسافرت هستم . انشاالله هر وقت رفتم خونه ادامه ی مطلب رو میذارم تو وبلاگ.
التماس دعا