به این خاطر میگم داداش کوچولو چون باید هنوز چیزای زیادی رو یاد بگیرم.
در هوس افزون و در عقل اندکیم
سالها داریم اما کودکیم
جان رها کردیم و در فکر تنیم
تن بمرد و در غم پیراهنیم
پروین اعتصامی
ادامه...
حلول ماه مبارک رمضان را به همه ی شما دوستان همیشگیم تبریک میگم و از خدا میخوام که به ما توفیق بده از این ماه پر خیر و برکت هر چه بهتر استفاده کنیم. آمین
داداش کوچولو
یکشنبه 2 مهرماه سال 1385 ساعت 11:08 ق.ظ
از طرف من هم تبریک. مطلب قبلیتون اساسی حالمو گرفت. البته گزارش جامع و جالب و دردناکی بود. فکر نمی کردم هنوز تو این مملکت اینطور با آدمها بخصوص کودکان اینطور برخورد می کنند. و بهره کشی می کنند. متاسفم. موفق باشید وپیروز
گرسنه بودم اما گرسنگی عشق و از یادم نبرد ... هر جا بودی ... پا روی هر فرشی که گذاشتی ... یادت باشه که گلاش از خون نوک انگشت دختر بچه هایی رنگ شده که تموم عمر کوتاشون توی یه زیرزمین تنگ و تار جون کندن و به جای هوا پرز نخ های پشمی رو توی ریه هاشون بردن ... آخرشم پای همون دار لعنتی نفس بریدن ...!!! دوست خوب من : همین بچه هایی رو که پشت چراق قرمز می بینی ... همین گل فروشا ... همین روزنامه فروشا ... که هر روز سر سری از کنارشون رد می شیم و عین خیالمون نیست !!! هر کدومشون نون آور یه خانواده بالای ده نفرن !!! نون آورای نون نخورده ای که تو خیابونا بزرگ میشن و هنوز بالغ نشده تموم شهر و دوره میکنن !!! به نظر من که همون بچه ده ساله ای که نون خشکهای کپک زده ما رو با بلورای قشنگ نمک عوض میکنه معنی حرمت نون و نمک و خیلی بهتر از ما می فهمه ...!!! چند شب پیش با یکی از دوستام با ماشین از آخرای پل بزرگی که رد میشدیم ... دوستم گفت : میگم اون برج بلند و میبینی از همینجام پیداستا ...!!! مکثی کردم ... یه نگاه به اون برج بلند ... یه نگاه به دوستم کردم ... دیگه هیچی نگفتم ...!!! نگفتم که دل من با بچه های گشنه ای هست که زیر این پل خوابیدن ...!!! راستی الان اونا چه خوابی میبینن !!!؟؟؟ یاورشون باشیم ... مبادا یادمون برن اینا ...
سلام نماز و روزه ها قبول التماس دعا مطلب قبلیت خیلی تکن دهنده بود بارها خواستم یه نقد بر اون بنویسم نمونه هایی را مثال بزنم اما خودم اوضاع خوبی ندشتم همون در پی حل مسائل بودم در مورد سو لم هم باید بگم فعلا مسائل مهمتری وجود داره فقطبرام دعا کنید .ا لبته به هر آنچه خدا می خواد راضییم .
از طرف من هم تبریک. مطلب قبلیتون اساسی حالمو گرفت. البته گزارش جامع و جالب و دردناکی بود. فکر نمی کردم هنوز تو این مملکت اینطور با آدمها بخصوص کودکان اینطور برخورد می کنند. و بهره کشی می کنند. متاسفم. موفق باشید وپیروز
گرسنه بودم اما گرسنگی عشق و از یادم نبرد ...
هر جا بودی ... پا روی هر فرشی که گذاشتی ...
یادت باشه که گلاش از خون نوک انگشت دختر بچه هایی رنگ شده که تموم عمر کوتاشون توی یه زیرزمین تنگ و تار جون کندن و به جای هوا پرز نخ های پشمی رو توی ریه هاشون بردن ...
آخرشم پای همون دار لعنتی نفس بریدن ...!!!
دوست خوب من : همین بچه هایی رو که پشت چراق قرمز می بینی ... همین گل فروشا ... همین روزنامه فروشا ...
که هر روز سر سری از کنارشون رد می شیم و عین خیالمون نیست !!!
هر کدومشون نون آور یه خانواده بالای ده نفرن !!!
نون آورای نون نخورده ای که تو خیابونا بزرگ میشن و هنوز بالغ نشده تموم شهر و دوره میکنن !!!
به نظر من که همون بچه ده ساله ای که نون خشکهای کپک زده ما رو با بلورای قشنگ نمک عوض میکنه معنی حرمت نون و نمک و خیلی بهتر از ما می فهمه ...!!!
چند شب پیش با یکی از دوستام با ماشین از آخرای پل بزرگی که رد میشدیم ... دوستم گفت : میگم اون برج بلند و میبینی از همینجام پیداستا ...!!!
مکثی کردم ... یه نگاه به اون برج بلند ... یه نگاه به دوستم کردم ... دیگه هیچی نگفتم ...!!!
نگفتم که دل من با بچه های گشنه ای هست که زیر این پل خوابیدن ...!!!
راستی الان اونا چه خوابی میبینن !!!؟؟؟
یاورشون باشیم ...
مبادا یادمون برن اینا ...
سلام
نماز و روزه ها قبول التماس دعا
مطلب قبلیت خیلی تکن دهنده بود بارها خواستم یه نقد بر اون بنویسم نمونه هایی را مثال بزنم اما خودم اوضاع خوبی ندشتم همون در پی حل مسائل بودم
در مورد سو لم هم باید بگم فعلا مسائل مهمتری وجود داره فقطبرام دعا کنید .ا لبته به هر آنچه خدا می خواد راضییم .
من هم حلول این ماه رو به شما تبریک میگم.
موفق باشین
جالبه