داداش کوچولو
داداش کوچولو

داداش کوچولو

تا می توانی دلی بدست آور

با عرض سلام خدمت دوستان:

در حالی که داشتم تو خیابون قدم میزدم چشمم به دو کودک افتاد که داشتند نون می فروختن منم طبق معمول دلم براشون سوخت و رفتم جلو وقتی بهشون سلام کردم کمی تعجب کردن که یکی با لبخند بهشون سلام میکنه فهمیدن که مشتری نیستم. ازشون پرسیدم کلاس چندم هستین .یکیشون کلاس اول و یکی کلاس سوم بود . شیفت مخالف میومدن و نون میفروختن نونایی که مادرشون درست میکرد. و روزی ۵۰۰ تومان عایدشون میشد . آخه با ۵۰۰ تومان مگه چکار میشه کرد؟؟؟؟؟  وقتی کمی دست به سرشون کشیدم یه کم حرفهای شیرین براشون زدم نون فروختن یادشون رفت با شوق و ذوق دو نفری کنارم نشستن و به چشمام زل زدن و به حرفام گوش کردن. آخه این بچه ها که محبت ندیدن کافیه یکی یه کم بهشون یه نیم نگاهی بکنه از خوشحالی سر از پا نمی شناسن. حالا اگه به جای یکی که واقعا دلسوز باشه یه معتاد یه دزد یه . . . بهشون توجه کنه چی میشه؟؟؟؟ خدایا خودت این کودکان را حفظ کن. آمین.

بیایید کودکان را دریابیم

نظرات 1 + ارسال نظر
سجاد چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:35 ب.ظ http://saj85.blogfa.com

با سلام من سجاد هاشمی 9 ساله هستم تازه دارم می نویسم لطفا منو راهنمایی کنیدممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد